عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 616
نویسنده : شیخ پاسکال

مثل اسپانیولی : دست سیاه را غالباً با دستکش سفید پنهان می دارند .
مثل اسپانیولی : حقیقت و گل سرخ هر دو خار دارند .
مثل اسپانیولی : کسیکه یکبار می دزدد ، همیشه خواهد دزدید .
مثل اسپانیولی : هیچ چیز اسان تر از فریب دادن یک فرد درستکار نیست .
مثل اسپانیولی : اگر می خواهی زیاد عمر کنی در جوانی پیر بشو .
مثل اسپانیولی: بدی اشخاص احمق، هم تراز نیکی اشخاص عاقل است.
مثل اسپانیولی: مرد برای آسایش زن می گیرد و زن به خاطر کنجکاوی شوهر می کند.



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل اسپانیایی , ,
:: برچسب‌ها: دنیای ضرب المثل , دنیای ضرب المثل های زیبا , دنیای ضرب المثل های اسپانیایی , بهترین ضرب المثل ها , ضرب المثل های توپ ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 618
نویسنده : شیخ پاسکال

چینی ها به ضرب المثل، یان یو (谚语 yànyŭ) و به اصطلاحات عامیانه، چن یو (成语 chéngyŭ) می گویند.

در زبان و فرهنگ چینی، ضرب المثل از چهار کلمه و بیشتر تشکیل شده است که بر اساس گفته ها، کلمات قصار و محاورات و باورهای عامیانه بوجود آمده اند. برخی از آن ها نیز ریشۀ تاریخی دارند.

قصد دارم شما را با اکثر ضرب المثل های چینی آشنا کنم و بخش اول مثل های شیرین و پر معنای این سرزمین کهن را در این بخش تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم.

بهمراه هر یک از این ضرب المثل ها، نحوه خواندن آن به صورت پین یین (آوانگاری)، معنای تحت اللفظی و معنای مفهومی آن آورده شده است. امیدوارم مورد پسندتان واقع شود.

• 死马当活马医 si ma dang huo ma yi
o سعی کن با یک اسب مرده مانند اسب زنده رفتار کنی
o مفهوم: تلاش برای انجام غیرممکن ها

• 见风转舵 jian feng zhuang duo
o با دیدن باد، سکان را بگردان
o مفهوم: در زمان بروز مشکلات، وضعیت خود را تغییر دادن

• 一代不如一代 yi dai bu ru yi dai
o این نسل، بدتر از آن نسل
o مفهوم: نسل بعدی، بدتر از نسل فعلی ( در مقام اعتراض و شکایت)

• 富不过三代 fu bu guo san dai
o ثروت، به 3 نسل بعدی منتقل نمی شود
o مفهوم: نادر بودن کسب ثروت بدون تلاش

• 三十年河东三十年河西 san shi nian he dong san shi nian he si
o سی سال رود شرقی، سی سال رود غربی
o مفهوم: تغییر اقبال و مسیر زندگی افراد در گذر زمان

• 十年风水轮流转 shi nian feng shui lun liu zhuang
o شانس، هر 10 سال یکبار، تغییر می کند
o مفهوم: گردش ده سال یکبار شانس، دور سر هر فرد

• 穷则变,变则通 qiong ze bian, bian ze tong
o اگر درمانده هستی، تغییر کن؛ موفق می شوی
o مفهوم: در مواقع درماندگی، تغییر می تواند موجب خلق فرصت ها شود

• 一颗老鼠屎坯了一锅粥 yi ke lao shu shi huai le yi guo zhou
o یک فضله موش، یک کاسه فرنی برنج را از بین می برد
o مفهوم: یک چیز ناجور و خراب برای از بین بردن مجموعه ای از چیزها کافی است

• 防人之心不可无 fang ren zhi xin bu ke wu
o با دیگران با احتیاط رفتار کن
o مفهوم: مراقب افرادی که عمداً قصد آزار دیگران را دارند بودن

• 害人之心不可有 hai ren zhi xin bu ke you
o قلب کسی را نرنجان
o مفهوم: معمولا پس از ضرب المثل فوق بکار می رود

• 看天吃饭 kan tian chi fan
o به آسمان بنگر و سپس برنج بخور
o مفهوم: مدد خواستن از کائنات در کشت محصول

• 以古讽今 yi gu fen jin
o یاد دیروز کن و امروز را مسخره کن
o مفهوم: گذشته ممکن است بهتر از زمان حال باشد

• 骑驴找马 qi lu zhaoma
o در حالیکه سوار بر خرت هستی به اسب هم نگاهی بینداز
o مفهوم: ( در جستجوی کار) به داشتۀ خود قانع بودن و سپس به دنبال شرایط بهتر بودن

• 三个和尚没水喝 san ge he shang mei shui he
o سه راهب، آب برای نوشیدن ندارند
o مفهوم: آشپز که دو تا شد، آش یا شور میشه یا بی نمک

• 做一天和尚撞一天钟 zhou yi tian he shang zhuang yi tian zhong
o یک راهب هر روز [به صورت تکراری]، زنگ کلیسا را به صدا در می آورد
o مفهوم: پرهیز از انجام تکراری و سطحی یک کار

• 一厢情愿 yi xiang qing yuan
o فقط یک طرف ، علاقمند است
o مفهوم: عدم تمایل جمع برای یک کار و صرفاً نظر مثبت یک نفر

• 剃头摊子一头热 ti tou tan zi yi tou re
o یک طرف آرایشگر، گرم است
o مفهوم: اگر دو طرف یک موضوع، هم نظر نباشند، کار گره می خورد

• 水能载舟,亦能覆舟shuǐ néng zài zhōu, yì néng fù zhōu
o آب هم می تواند قایق را به جلو براند و هم آن را غرق کند
o مفهوم: هر چیزی می تواند یک نفع و یک ضرر داشته باشد

• 天下乌鸦一样黑 tiān xià wū yā yí yàng hēi
o تمامی کلاغ های دنیا سیاهند
o مفهوم: بعضی از قوانین طبیعت قابل تغییر نیست. یا
تمامی افراد از یک رده، خصوصیات واحد دارند. مثلاً: همۀ فالگیرها، دروغگو هستند.



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل چینی , ,
:: برچسب‌ها: دنیای ضرب المثل , بهترین ضرب المثل های چینی , دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل های اموزنده , ضرب امثل های روان , دنیای ضرب المثل های زیبای چینی ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 629
نویسنده : شیخ پاسکال

  • هیچ رود بزرگی جویبار را از خود نمی راند
  • حتی یک روح نیز به التماست گوش میدهد
  • زمان دارو است زیبایی بی دوام...
  • میخ را به اندازه ی سوراخ درست کن
  • شاخه های بلند تر زود تر میشکنند
  • دهانش هنوز بوی شیر مادرش را میدهد
  • طبل بزرگ صدای بلندی دارد
  • جوجه هایی که در فصل بهار سر بر می اورند در پاییز بشمار
  • با شکم سیر معامله کن
  • سایه هارا رها کرده وبه اصل بچسب
  • یک فوت برابر با هزار مایل است
  • ته یک دیگ ته یک کتری را سیاه میخواند
  • اگر چه دهان خمیده است ولیکن راست حرف بزن
  • دم های بلند لگد مال میشوند
  • یک دکتر نمیتواند بیماری خودش را درمان کند
  • تفسیر کردن خواب بهتر از خواب دیدن است
  • آدم خسیس بعد از رفتن مهمانانش نهار میپزد
  • جواب های هوی است
  • چه خوب چه بد اصلا حرف نزن
  • جوانی تنها یک بار می آید
  • خورشید به سوراخ موش نیز می تابد
  • کسی که خود و رقیبش را میشناسد آدمی شکست ناپذیر است
  • نخ باید به دنبال سوزن روان شود
  • اگر از روي عصبانيت به سنگي لگد بزني اين پاي خودته كه درد ميگيره.



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل کره ای , ,
:: برچسب‌ها: دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های کره ای , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل های روان , ضرب المثل های اموزنده , ضرب المثل های زیبای کره ای , دنیای ضرب المثل های کره ای , بهترین ضرب المثل ها ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 621
نویسنده : شیخ پاسکال

غمگین بودم که چرا کفش ندارم
مردی را دیدم
که پا نداشت

***
غم آدمو متفکر می کنه
تفکر آدمو عاقل می کنه
عقل زندگی رو شیرین می کنه

***
بینش بدون عمل رویای محال است
عمل بدون بینش کابوس است

***
مرد عاقل یکی می شنودو ده تا می فهمد
***
احمق تا نمیرد شفا نمی یابد
***
میخی که بیرون بزند، چکش می خورد
***
قورباغه ی ته چاه چیزی از دریا نمی داند
***
حتی میمون ها هم از درخت می افتند
***
آب ریخته به سینی برنمی گردد
مشابه فارسی: آب رفته به جوی باز نمی گردد
***
کسی که دو خرگوش را دنبال می کند،یکی راهم نمی گیرد
مشابه فارسی:بایک دست نمی توان دو هندوانه برداشت

***
پایداری، قدرت است
معنای مشابه در فارسی: مرد آن است که در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیاب باشد



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل ژاپنی , ,
:: برچسب‌ها: دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل های کوتاه , ضرب المثل های ژاپنی , ضرب المثل های روان , بهترین ضرب المثل ها , بهترین ضرب المثل های ژاپنی ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 656
نویسنده : شیخ پاسکال

ثل هندی : گذشته گذشت و آنچه می آید بر تو پوشیده است،آنچه را که در دست داری مغتنم شمر.
مثل هندی : پول باید متعلق به انسان باشد نه آدم متعلق به پول .
مثل هندی : بت تراشها کمتر اطاعت بت را می نمایند و کمتر با آنها هستند ، زیرا می دانند که چه ساخته اند .
مثل هندی : اگر سنگی پرتاب کنی دست خودت درد می گیرد .
مثل هندی : ریشۀ تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین .
مثل هندی : سکوت هرگز اشتباه نمی کند  و هر چه طولانی تر باشد ، بهتر قضاوت می کند.



زیر چراغ تاریکی است.

زبانت را نگاه دار تا دوستت را نگاه داری

خریدار به صد چشم نیاز دارد. دکاندار حتی به یک چشم نیازمند نیست

پیروزی فضیلت ، موجب انحطاط رذیلت می شود

پول ، پولدار را پیدا می کند

برای آنکه بزرگ باشی نخست باید کوچک باشی

بینوا غذا می طلبد و پولدار اشتها

احمق چون نمی داند چطور راه برود داد می زند که راه ناهموار است

آن مرغ دلیر است که در گوش گربه ماوا می گیرد

اگر می خواهی بدانی شیر چه قیافه ای دارد به گربه نگاه کن

آدم نابینا یک بار عصایش را گم می کند

اندوه، نخست مغز را از میان می برد و سپس جسم را



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل هندی , ,
:: برچسب‌ها: دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های کوتاه , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل های هندی , دنیای ضرب المثل , بهترین ضرب المثلها , بهترین ضرب المثل های هندی ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 777
نویسنده : شیخ پاسکال

 

پلي كه از آن گذ شته اي خراب مكن .

 

به من بگو با چه افرادي دوست هستي ،تا به تو بگويم كيستي .

 

بيماري سوار براسب مي آيد وسوار بر لاك پشت مي رود .

 

وقتي كه با دوستانت دعوا ميكني ، خواهي فهميد چقدر از اسرارت باخبرند .

 

وقتي گربه مي رود ،موشها مجلس رقص برپا مي كنند 0

 

مرد فقير كه مقروض مي شود ،سگها وگربه ها هم باخبر مي شوند .

رودخانه پر سروصداهرگز كسي راغرق نكرده است .

 



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل آمریکایی , ,
:: برچسب‌ها: ضرب المثل , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل های کوتاه , دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های امریکایی , ضرب المثل های کوتاه , ,
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 638
نویسنده : شیخ پاسکال

You can not serve God and mammon

هم خدا خواهی و هم دنیای دون

این محال است و جنون ای ذولفنون

You may end him but you’ll not mend him

توبه گرگ مرگ است.

You can lead a horse to water, but you can’t make him drink

هیچ کاری با زور درست نمی شود؛ زور همیشه کارساز نیست.

You win some/a few, you lose some/a few

زندگی برد و باخت دارد.

You are what you eat.

 غذای انسان ماهیت انسان را می سازد.

You have take the good with the bad

باید خوب را با بد پذیرفت.

A Younger idler, an old beggar

جوان بیکار امروز، گدای پیر فرداست.

در جوانی کار کن تا در پیری گدایی نکنی.

You reap what you sow.

خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم

دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم

You pay your money and you take your choice

هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.

You can do anything, but not everything

شما می توانید هر کاری را انجام دهید اما نمی توانید همه کارها را انجام دهید.

You can’t put the clock back

گذشته ها گذشته است.

Years teach us more than books

سالها بیشتر از کتابها به ما درس می دهند.

You want a thing done, do it yourself

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

You can’t keep a good man down

 خواستن توانستن است.

You saw nothing, you heard nothing

شتر دیدی ندیدی.

You took the words out of my mouth

جانا سخن از زبان ما می گویی.

You are scraping the bottom of the barrel.

ملاقه ات به ته دیگ خورده است.

You can’t win.

مقسّمت ندهد روزی که ننهادست.

You can educate a fool, but you can not make him think

آدم احمق را می توان تربیت کرد  اما نمی توان به تفکر واداشت.

You can’t have your cake and eat it too

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t take it with you when you die

ثروت را به هنگام مرگ با خود  به گور نتوان برد.

You can not put out a fire with oil

آتش را با آتش خاموش  نتوان کرد.

You can not wash a black a more white

که زنگی به شستن نگردد سفید.

You can not catch old birds with chaff.

عنقا را به دام نتوان گرفت.

You must lie on the bed you have made

خود کرده را تدبیر نیست.

You are a back seat driver

کنار گود نشستی و می گویی لنگش کن.

You  may know by a handful the whole sack

مشت نمونه خروار است.

You can not burn the candle at both ends

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You can’t dance at two weddings.

با یک دست نمی توان دو هندوانه بر داشت.

You can’t mend a broken egg

آب رفته به جوی بر نگردد.

You can not sell the cow and drink the milk

نی شود هم خدا را بخواهی و هم خرما را.

You buy land, you buy stones, you buy meat, you buy bones

گنج بی مار و گل بی خار نیست.

You can not get blood out of stone.

از آب کره نتوان گرفت.

Your love will be in my heart at all times.

اگر مرگم به نامردی نگیرد      مرا مهر تو در دل جاودانی ست

و گر عمرم به ناکامی سر آید   تو را دارم که مرگم زندگانی ست

Your wish is my command

از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن.

جسم و جان و هر چه هستم  آن توست      حکم و فرمان جملگی فرمان توست

You must grin and bear it

باید بسوزی و بسازی.

You can’t see the wood for the trees.

آنقدر سمن است که یاسمن پیدا نیست.

You can’t make bricks without straw

با دست خالی نمی توان کاری انجام داد.

You can not get a quart into a pin pot

نمی توان بحر را در کوزه ریخت.

You are responsible for you

هر کس ضامن دوزخ و بهشت خویش است.

You can’t please everyone.

همه را نمی توان از خود راضی  نگه داشت.

You cannot unscrambles eggs.

کاری است گذشته، سبویی است شکسته.

You cannot teach an old dog new tricks

پیر را تعلیم دادن مشکل است.

You cannot make a silk purse out of a sow’s ear

از تخم مرغ پشم نتوان چید.

You should never judge a book by its cover.

از روی ظاهر نباید قضاوت کرد.

ما برون را ننگریم و قال را           ما درون را بنگریم و حال را

You have to crawl before you can walk.

قبل از راه رفتن باید خزیدن رایاد گرفت.

You can catch more flies with honey than you can with vinegar

هر کاری راهی دارد.

W, w

When it rains, it pours

چو بد آید هر چه آید بد شود.

بدبختی نمی آید وقتی هم می آید پشت سر هم می آید.

Whatever happens is for the best

هر چه پیش آید خوش آید.

Whoever knocks on a door and persists will be allowed in

گفت پیغمبر که چون کوبی دری

عاقبت زان در برون آید سری

Where there is muck, there’s luck/brass

آدم پولدار شانس هم دارد.

When the cat’s away the mice will play

ماه درخشنده چون پنهان شود     شب پرّه بازیگر میدان شود

What is done can’t be undone.

آب رفته به جوی برنگردد، گذشته ها گذشته است.

When in Rome do as the Romans do

خواهی نشوی رسوا  همرنگ جماعت شو.

Where there is a will, there is a way

خواستن، توانستن است.

the Way to a man’s heart is through his stomach

برای بدست آوردن دل مردان باید از طریق شکمشان وارد شد.

Without music, life is a journey through a desert

بدون موسیقی، زندگی به منزله سفر کردن از بیابان است.

What we acquire without sweat we give away without regret

هر آنچه آسان یافتی، آسان دهی از دست.

Well begun is half done

شروع خوب نصف کار است.

Winners never cheat and cheaters never win

آدمهای برنده هرگز کلک نمی زنند و آدمهای متقلب هرگز برنده نمی شوند.

When money speaks, the truth remains silent

وقتی پول حرف می زند حقیقت سکوت اختیار می کند.

When a thing is done, advice comes too late

بعد از وقوع واقعه، پند و تدبیر دیگر بکار نیاید.

Waste not, want not

اسراف نکن تا محتاج نشوی.

a Watched pot never boils

زمان انتظار دیر می گذرد.

Will is the key of the victories

رمز پیروزی اراده است.

the Wish is father to the thought

شتر در خواب بیند پنبه داند؛ فکر باطل ز تمنا خیزد.

a Wise man avoids edged tools

آدم دانا به نشتر نزند مشت.

a Word to the wise is enough/sufficient

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

ازین به نصیحت نگوید کست     اگر عاقلی یک اشارت بس است

Word cut more than sword

زبان برنده تر از شمشیر است.

the Worm will turn

چو دست از همه حیلتی در گسست       حلال است شمشیر بردن به دست

وقت  ضرورت  چو  نباشد  گریز  دست  بگیرد  سر  شمشیر  تیز

What is bred in the bone, will never come out of the flesh

اصل بد نیکو نگردد هر که بنیادش بد است.

Wall have ears

مکن پیش دیوار غیبت بسی      بود، کز پسش گوش دارد کسی

Who chatter to you, will chatter of you

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد

بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

Who has skirts of straw needs fear to fire

کسی که دامن حصیری دارد باید از آتش فاصله بگیرد.

کسی که بار شیشه دارد نباید به دیوانه سنگ بیاندازد.

When love is not madness, it is not love

عشق که به حد دیوانگی نرسید، عشق نیست.

عاشق آن باشد که چون آتش بود           گرم رو سوزنده و سرکش بود

What the eye sees not, the heart ruse not

اگر دیده نبیند، دل نخواهد.

When good cheer is lacking, our friends will be packing

یار نیک را در روز بد شناسند.

While the grass grow, the cow starves

بزک نمیر بهار میاد، خربزه با خیار میاد.

Who longest wait of all surely wins

صبر آرد آرزو را نی شتاب؛ صبر مایه پیروزی است.

We are on a different wavelength

آبمان به یک جوی نمی رود.

We live for a good time not for a long time

کیفیت زندگی مهم تر از کمیت زندگی است.

Who knows much, will suffer much

هر که بیشتر می فهمد بیشتر رنج می برد.

What the heart feels the tongue speaks

آنچه بر دل فرود آید، بر زبان آید.

Who keeps company with the wolf will learn to howl

انگور ز انگور همی گیرد رنگ.

کمال همنشین در من اثر کرد    و گرنه من همان خاکم که هستم

Water is life’s matter and matrix, mother and medium.

آب مایه حیات است؛ بدون آب نمی توان زندگی کرد؛ آب آبادانی است.

Water which is to pure has no fish

آب پاک و تمیز ماهی ندارد.

Wishes don’t wash the dishes

با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود.

a Wonder lasts but nine days

آتش تند زود خاکستر می شود.

a Work well begun is half done

کاری که خوب شروع شده باشد در واقع نیمی از آن انجام شده است.

When/where one door shuts another opens

خدا گر به حکمت ببندد دری       گشاید به فضل و کرم در دیگری

When the word is out it belongs to another

سخن تا نگویی بر او دست هست    چو گفته شد یابد او بر تو دست

When the head aches, all the body is out of tune

چو عضوی بدرد آورد روزگار       دگر عضوها را نماند قرار

What is a workman without his tools

ز بی آلتان کار ناید درست؛ بدون ابزار و وسایل کاری نمی توان انجام داد.

Wedlock is a padlock

ازدواج، اسارت است.

ای گرفتار پایبند عیال                 دیگر آسودگی مبند خیال

Work while it is day

تا تنور داغ است نان باید پخت.

the Weakest goes to the wall

هر چه سنگ است به پای لنگ است؛ سنگ به در بسته می خورد.

When candles are away all cats are grey

شب گربه سمور نماید.

We are shot with our own arrow

خود کرده را تدبیر نیست؛ از ماست که بر ماست.

Wear the pants in the family

تصمیم گیرنده بودن؛ حرف آخر را زدن؛ رئیس بودن

a Woman’s place is in the home

خانه بدون زن گورستان است.

زن بلا باشد به هر کاشانه ای       بی بلا هرگز مبادا خانه ای

a Woman’s work is never done

کار خانم ها هیچ وقت تمام نمی شود.

Walnuts and pears you plant for your heirs

هر چه نیکی کنید آن نیکی به خود کرده اید.

When the wine is in, the wit is out

شراب، عقل از سر بیرون کند.

When the pot boils over, it cools itself

فواره چون بلند شود سرنگون شود.

Wisdom is better than strength.

آدمی را عقل می باید نه زور.

What you pay, what you get

هر چقدر پول بدهی همان قدر آش می خوری.

What is past, is past

گذشته ها گذشته است.

Who laughs last, laughs longest

آن خوش است ای جان که فرجامش خوش است.

While there is life, there is hope

تا زندگی هست، امید هست.

What you lose on the swings, you gain on the roundabouts

دری نبست زمانه که دیگر دری نگشاید.

ایزد هرگز دری نبندد بر تو    تا صد دیگری به بهتری نگشاید

What is told in the ear of a man, is often heard a hundered miles away

حرفی که از دهان بر آید، گرد جهان در آید.

Wonders will never cease.

معجزه هنوز هم اتفاق می افتد.

Water is the best thirst quencher

آب بهترین فرو نشاننده عطش است.

Want is the mother of industry

احتیاج مادر اختراع است.

What is taken in with the milk, only goes out with the soul.

با شیر اندرون شده با جان بدر شود.

When drink enters, wisdom departs

شراب که از در، در آمد        عقل و هوش از کف برفت

Worrying never did anyone any good

نگرانی دردی را درمان نمی کند.

Wake not a sleeping dog

فتنه در خواب است بیدارش مکن.

We seek water in the sea

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد         وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

We cannot learn without pain.

بدون رنج و زحمت، علم حاصل نمی شود.

We lie loudest when we lie to ourselves

وقتی به خودمان دروغ می گوییم آن را بلندتر فریاد می زنیم.

When in doubt do nowt/ nothing

روزه شک دار نگیر.

Who knows he knows nothing knows much.

هرگز دل من ز  علم  محروم  نشد    کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب وروز  معلومم شد که هیچ معلوم نشد

Who knows what tomorrow holds.

که داند که فردا چه زاید زمان؛ هیچکس از آینده خبر ندارد.

When things got to the worst they will mend

تا پریشان نشود کار به سامان نرسد؛ خرابی مقدمه اصلاح است.

When angry, count a hundred

هر وقت عصبانی شدی یک لیوان آب بخور.

What costs little is little esteemed.

نداند کسی قدر روز خوشی       مگر روزی افتد به سختی کشی

What can’t be cured must be endured.

چو نتوان بر افلاک دست آختن   ضروری است با گردشش ساختن

Water does not tickle out of his hand

آب از دستش نمی چکد.

Writing of ideas is the capital of future

نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است.

Woman’s dreams go by contraries

خواب زن چپ است.

Win a few, lose a few

آدم گاه برنده است، گاه بازنده.

Words are but wind.

حرف باد هواست.

Why buy a cow when milk is so cheap.

چرا باید یک گاو بخری وقتی که شیر اینقدر ارزان است. ( آفتابه خرج لحیم کردن است )

War and love are as full of trouble as pleasure

جنگ و عشق هر آنقدر لذت بخش باشند به همان قدر دردسرساز هم هستند.

Wear the old coat, but buy the new book.

لباس کهنه ات را بپوش اما کتاب تازه بخر.

Wake up and smell the coffee.

ششدانگ حواس خود را جمع کردن

Work one’s fingers to the bone

جان کندن؛ سخت کار کردن

Warm the cockles of somebody’s heart

کسی را خوشحال کردن.

Weigh the pros and cons.

معایب و محاسن کاری یا چیزی را سنجیدن.

Work all the hours God sends

بکوب کار کردن؛ شبانه روز کار کردن

Wear one’s heart on one’s sleeve.

بی شیله پیله بودن؛ صاف و ساده بودن

When pigs fly.

خدا را چه دیدی!؛ در همیشه روی یک پاشنه نمی گردد.

Win small, win early, win often

کم ببر، زود ببر، همیشه ببر.

When the hell’s frozen over.

وقت گل نی

Who dares to teach must never cease to learn.

مدرس نباید از مطالعه و آموختن دست بردارد.

Who know who is beautiful and who ugly behind the curtain?

کس چه داند که پس پرده که زیباست، که زشت.

When the dust has settled.

وقتی آبها از آسیاب افتاد؛ وقتی سر و صداها خوابید.

When it comes to the crunch.

موقعش که برسد؛ وقتش که برسد.

Where there are bees there is honey.

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.

Where there is no justice there is no joy.

آنجا که عدالت نیست، خوشی هم  نیست.

 a Willing horse is run to death.

هر کسی را بهر کاری ساختند.

a Word before is worth two after.

علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.

a Woman conceals what she knows not.

مگو از هیچ نوعی پیش زن راز    که زن رازت بگوید جمله سرباز

a Word spoken is past recalling.

آب رفته به جوی بر نگردد؛ گذشته‌ها گذشته است.

the Way to get along is to go along.

همزیستی در همراهی است.

the Wolf may lose his teeth, but never his nature.

مار پوست می اندازد، خوی نمی اندازد.

When two Sundays meet.

هر وقت خورشید از مغرب بر آید؛ وقت گل نی.

What everybody says must be true.

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.

We all make mistakes.

انسان جایزالخطاست.

Why keep a dog and bark yourself?

چرا آدم باید سگ داشته باشد ولی خودش پارس کند.

Where there is peace, God is.

هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست.

Where there is love, there is no coercion.

هر جا سخن از عشق است زور و اجباری در کار نیست.

Whatever comes from a friend is good.

هر چه از دوست رسد نیکوست.

When I am no more, let happen what may.

پس از من کو جهان را آب گیرد.

Winning isn’t everything.

برد و پیروزی که همه چیز نیست.

Winning is earning, losing is learning.

پیروزی موفقیت است و شکست تجربه.

What soberness conceals, drunkenness reveals.

مستی راستی می آورد؛ آدم مست راستگو است.

Where ignorance is bliss, its folly to be wise.

جایی که جهالت برکت است، دانایی احمقی است.

Without sleep, no health.

خواب برای سلامتی لازم است.

When the shit hits the fan.

خر تو خر که شد؛ اوضاع شیر تو شیر که شد.

What goes up must come down.

فواره چون بلند شود سرنگون گردد.

a Woman can beat the devil.

زن شیطان را هم می تواند شکست دهد؛ شیطان از زن درس می آموزد.

a Word before is worth two after.

چنگ اول به از صلح آخر.

a Wise head keeps a shut mouth.

ترا خاموشی ای خداوند هوش     وقارست و نا اهل را پرده پوش

the Whole dignity of a man lies in the power of thought.

بزرگی هر کس در طرزفکر و تفکر اوست.

What is done can’t be undone.

چو تیر از کمان رفت نیاید به شست باز.

Without justice, courage is weak.

بدون عدالت، شجاعت کار ساز نیست.

When you play you must pay.

بازی اشکنک سر شکستنک هم دارد.

هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.

What goes around, comes around.

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.

Where there is love, there is pain.

عشق بدون رنج نیست؛ عشق با سختی همراه است.

Why should the devil have all the best tunes ?

خربزه شیرین نصیب کفتار می شود.

What is sauce for the goose is sauce for the gander.

بر کس مپسند آنچه ترا نیست پسند.

When character is lost, all is lost.

هیچ چیزی مهم تر از آبرو نیست.

Without friends a tree like without roots.

آدم بی دوست، مثل درخت بی ریشه است.

When ambition ends, happiness begins.

پایان جاه طلبی، آغاز خوشبختی است.

What a man says drunk, he thinks sober.

مستی و راستی.

What can you expect from a hog but a grunt?

از کوزه همان برون تراود که در اوست.

از خوک جز خرخر کردن چیزی نمی توان انتظار داشت.

When the drink is in, the truth is out.

مستی و راستی.

When poverty come in the door, love goes out the window

فقر که از در درآمد عشق از پنجره بیرون رفت.

Write your inguries in the sand, kindness in marble

بدی ها را روی شن بنویس وخوبیها را روی سنگ مرمر.

When there is no trust, there is no love.

وقتی که اعتماد نباشد عشق هم نیست.

Whatever comes up is welcomed

هر چه پیش آید، خوش آید.

What must be, must be

از تقدیر گریزی نیست؛ آنچه باید بشود می شود.

What goes around, comes around

چیزی که عوض دارد، گله ندارد.

  

A, a

Any port in a storm

در بیابان لنگه کفش کهنه نعمت است.

Actions speak louder than words

به عمل کار برآید به سخندانی نیست.

Act so in the wally that need not fear  those who stand on the hill

آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.

As you make your bed you must lie on it

خود کرده را تدبیر نیست.

Absence makes the heart grow fonder

جدایی تا نیفتد دوست قدر دوست کی داند.

All good things come to an end

چراغ هیچکس تا صبح نمی سوزد.

All work and no play make Jacks a dull boy

تنوع چاشنی زندگی است.

All things come to him who waits

گرصبر کنی زغوره حلوا سازی؛گوساله به روزگار گاوی گردد.

All’s fair in love and war

در عشق و جنگ هر کاری رواست.

Ask and you shall receive

پرسان، پرسان می توان رفت هندوستان.

an Apple a day keeps the doctor away

روزی یک سیب بخور تا از طبیب بدور مانی.

April showers bring forth May flowers

تا باران نبارد گل نروید.

All’s well that ends well

شاهنامه آخرش خوش است؛ جوجه‌ها را آخر پاییز می شمارند.

All roads lead to Rome

همه راهها به رم ختم می شود.

After a storm comes a calm

آرامش پس از طوفان می آید.

After death the doctor

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی.

All truths will not bear telling

هر حقیقتی را نباید به زبان آورد.

Affection blinds reason

محبت آدم را کور می کند.

an Artist lives every where

وجود مردم دانا مثال زر و طلاست   که هر کجا برود قدر و قیمتش دانند

All are not hunters that blow the horn

هر که ریش دارد بابا نیست؛ هر که شیپور دارد شکارچی نیست.

All doors open to politeness

ادب تاجی  است از نور الهی      بنه بر سر برو هر جا که خواهی

Attack is the best form of defense

دست پیش زوال ندارد؛ حمله بهترین نوع دفاع  است.

As you sow, as you reap

چو دشنام گویی، دعا نشنوی              بجز کشته خویش ندروی

نپندارم ای در خزان کشته جو              که گندم ستانی بوقت درو

As the work, so the pay

مزد خر چرانی، خر سواری است.

 an Ass is but an ass though laden with gold

خر اگر جل اطلس بپوشد باز هم خر است.

Art is long, life is short

علم آمد فراوان ، عمر کوتاه.

As you salute, you will be saluted

بود حرمت هر کس از خویشتن.

کمم گیری کمت گیرم ، نمرده ماتمت گیرم.

All things are difficult before they are easy

معما چو حل گشت آسان شود.

Action is the proper fruit of knowledge

بار درخت علم ندانم بجز عمل.

Adam’s ale is the best brew

آب بهترین مشروب است.

All are not thieves that dogs bark at

هر کسی را که سگ پارس می کند دزد نمی توان گفت.

All cats are grey in the dark

شب گربه سمور می نماید.

All’s fish that comes to the net

نگه دار فرصت که عالم دمیست.

Appearances are deceptive

ظواهر فریبنده اند.

Ask no questions and hear no lies

نپرس تا دروغ نشنوی.

All things are possible with God

خدا برهر کاری تواناست.

Adam ate the apple, and our teeth still ache

چوب دیگران را خوردن

As well be hanged for a sheep as a lamb

دزد به دار آویخته می شود چه برای یک گوسفند جه برای یک برهّ.

the Apple doesn’t fall far from the tree

میوه پای درخت می افتد.

the Apples on the other side of the wall are the sweetest

مرغ همسایه غاز است.

نعمت ما به چشم همسایه         صد برابر فزون کند پایه

Accidents will happen in the best regulated families

با قضا و قدر کارزار نتوان کرد.

Accident(s) will happen

با سرنوشت نمی توان جنگید؛ حادثه خبر نمی کند.

All men are members of the same body

بنی آدم اعضای یکدیگرند         که در آفرینش ز یک گوهرند

All his gees are swan

مرغ خودش را غاز می داند.

Ask much to have a little

به مرگ گیر تا به تب راضی شود.

All is grist that comes to his mill

از تخم مرغ پشم می چیند؛ از آب کره می گیرد.

All is for the best

هر چه پیش آید خوش آید.

Always have two strings to your bow

کار از محکم کاری عیب نمی کند.

Abstinence is the best medicine

امساک و پرهیز بهترین دارو است؛ سلامتی تن در پرهیز است.

Accusing the times is but excusing ourselves.

از ماست که بر ماست؛ خود کرده را تدبیر نیست.

Adversity often leads to prosperity

بنیاد غم وشادی بس دیر نمی پاید

  هر صبح ز پی شامی، هر شب سحری دارد

After night comes the dawn

ای دل صبور باش و نخور غم که عاقبت

این شام  صبح گردد و این شب سحر شود

After sorrow comes joy

در پس هر گریه آخر خنده ایست        مرد آخربین مبارک بنده ایست

Answer one in his own language

کلوخ انداز را پاداش سنگ است؛ جواب های، هو است.

April and May are the keys of the year

سالی که نیکوست از بهارش پیداست.

All covet, all lose

آدم حریص همیشه محروم است.

All fellows in football

بازی اشکنک، سر شکستنک دارد.

Any time means no time

هر وقت به معنای هیچ وقت است.

All clouds bring not rain

نه آبستن درّ بود هر صدف؛ هر ابری باران ندارد.

All talk and no trouser

 به عمل کاربرآید به سخندانی نیست.

All that glitters is not gold

هر درخشنده ای طلا نیست؛ هر گردی  گردو نیست.

Anger has no eyes

خشم کار شیطان است؛ خشم چشم و گوش ندارد.

At foot of the candle it is dark

پسر کفاش همیشه پا برهنه است؛ پای چراغ تاریک است.

Absence sharpens love, presence strengthens it

دوری و دوستی؛ با اهل زمانه صحبت از دور خوش است.

All things must pass

هر چیزی پایانی دارد.

All you need is love

هر انسانی به محبت نیاز دارد.

All the world loves a lover

طفیل هستی عشقند آدمی و پری.

Act quickly, think slowly

خوب تامل کن، زود دست بکار شو.

Act today only tomorrow is too late

کار امروز به فردا مفکن.

Advice most needed is least heeded

پند گفتن با جهول خوابناک                تخم افکندن بود در شوره زار

با سیه دل چه سود گفتن وعظ         نرود میخ آهنی در سنگ

All frills and no knickers

پز عالی، جیب خالی.

All flowers are not in one garden

همه گلها در یک باغ پیدا نمی شوند.

After dinner sit a while, after supper walk a mile

بعد ازخوردن نهاراستراحت کن، بعد ازخوردن شام قدم بزن.

As poor as a church mouse

در هفت آسمان یک ستاره نداشتن؛ گورم کجاست که کفنم باشد.

As soon as a man is born, he begins to die

انسان از لحظه تولد  به سوی مرگ گام بر می دارد.

Adventures are to the adventurous

آدم ماجراجو در کمین خطر است؛ مارگیر را مار می کشد.

Adversity makes strange bedfellows

فقر و نداری  دوستان را هم  بیگانه می کند.

an Army marches on it’s stomach

سپاه بی خزینه نتوان داشت.

As the twig is bent, so is the tree inclined

نهد شاخ پر میوه سر بر زمین.

درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید.

All truths are not to be told

هر حقیقتی را نباید بر زبان آورد.

Anger is momantary madness

خشم نوعی جنون آنی است؛ خشم دیوانگی کوتاهی است.

Argue the toss

یکی به دو کردن؛ دهن به دهن شدن

As you bake, so shall you brew

آشی است که خودت پخته ای.

چو تو خود کنی اختر خویش را بد    مدار از فلک چشم  نیک اختری

Ask a silly question and you get a silly answer

سوال احمقانه بپرس تا جواب اخمقانه بشنوی.

All abroad and nothing at home

پز عالی، جیب خالی.

Age and wedlock tame man and beast

پیری و ازدواج  آدم را رام  و مطیع می کند.

Appetite comes with eating

اشتها زیر دندان است.

Agree to differ/disagree

عیسی و موسی هر کدام به دین خود بودن

All for one and one for all

غم جمله خور در هوای یکی         مراعات صد کن برای یکی

All cat’s love fish but hate to get their paws wet

هر که را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.

All hat no cattle; All frills no knickers; All sizzle no steak

از سرمایه و عمل خبری نبودن

Always care about your flowers and friends

همیشه مواظب دوستان و گلهای خود باشید.

the Anvil fears no blows

 از آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد.

Anger edges valor

خشم به آدم شجاعت می بخشد؛ خشم شمشیر تیز و برّان است.

Always look both ways before crossing the street

احتیاط به خرج دادن؛ با احتیاط عمل کردن

Advice is cheap

نصیحت خرجی ندارد.

.All men are mortal

همه انسانها فناپذیر هستند.

.All experience is education for the soul

همه تجربه ها جهت تربیت روح و نفس است.

.All days are short to industry and long to idleness

زمان برای آدم بیکار خیلی به کندی می گذرد.

.All things grow with time except grief

گذشت زمان از شدت غم و اندوه می کاهد.

.Absence increases sorrow

غیبت طولانی باعث افزایش اندوه می شود.

P, p

 

Prevention is better than cure

پیشگیری بهتر از درمان است.

practice makes perfect

کار نیکو کردن از پر کردن است.

the Pen is mightier than the sword

تیغ علم از تیغ آهن تیزتر          بل ز صد  لشکرظفر انگیز تر

People who live in glass houses shouldn’t throw stone

عیبجو عیب خودش را نمی بیند.

Precious good are contained in small parcels

کوتاه خردمند به از نادان بلند است.

O, o

an Ounce of prevention is better than a pound of cure

جنگ اول به از صلح آخر؛ علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.

 One who acts through another, acts through himself

هر چه کنی به خود کنی            گر همه نیک و بد کنی

One can not put the clock/time back

زمان گذشته نیاید به بر؛ گذشته ها گذشته است.

Old habits die hard

مار پوست بگذارد و خوی نمی گذارد.

 

N, n 

 

Never too old to learn

برای آموختن هیچ وقت دیر نیست.

No  man can serve two masters

نی شود هم خدا را خواست و هم خرما را.

Necessity is the mother of invention

احتیاج مادر اختراع است.

No gain without pain

به رنج اندر است ای خردمند گنج        نیابد کسی گنج نابرده رنج

M, m

Make haste slowly

عجله کار شیطان است.

Marry in May, run for aye

هر چیز به وقت خویش نیکوست.

Moderation in all things

در همه کارها میانه گزینی باید کرد.

Measure is medicine

اندازه نگه دار که اندازه نیکوست.

the Morning sun never lasts a day

چراغ هیچکس تا صبح نسوزد.

Man is to man a wolf

انسان گرگ انسان است.

a Man’s best friends are his ten fingers

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

Much coin, much care

سر بزرگ بلای بزرگ دارد.

Men are not angles

انسان فرشته نیست؛ بشر جایزالخطاست.

  

L, l

Locking the stable door after the horses are gone

تریاق را بعد از مردن مار گزیده آوردن

نوشدارو پس از مرگ سهراب آوردن

Let the dead bury their dead

خفته را خفته کی کند بیدار.

Lightning never strikes in the same place twice

خانه دزد زده ایمن است؛ صاعقه دو بار در یک جا نمی زند.

Let sleeping dogs lie

چوب در لانه زنبور نکن؛ فتنه در خواب است بیدارش مکن.

Let bygones be bygones

گذشته ها گذشته است؛ آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت.

Least said, soonest mended

با آنکه سخن به لطف آب است      کم گفتن هر سخن صواب است

Look before you leap

زرع نکرده پاره نکن؛ بی گدار به آب نزن.

a Leopard cannot change its spots

عاقبت گرگ زاده گرگ شود        گر چه با آدمی بزرگ شود

K, k

Kings have long arms

هر که را زور در بازوست، زر در ترازوست.

Killing no murder

هیچ خونی به ناحق ریخته نمی شود.

Kill two flies with one flap

با یک تیر دو نشان زدن

Kill the goose that lays the golden eggs

مرغ تخم طلا را کشتن؛ نان خود را آجر کردن

Knowledge is power

بالاتر است آنکه داناتر است.

J, j

Jack of all trades, master of none

آدم همه کاره، هیچ کاره است.

a Jar’s mouth may be stopped, a man’s cannot

در دروازه را می توان بست، ولی دهان مردم را نمی شود بست.

کام و دم مار و نیش کژدم بستن    بتوان، نتوان زبان مردم بستن

Judge not, that ye be not judged

عیب تو خواهی نگوید کس، عیب کس نگو.

Justice is half religion

انصاف ، نصف ایمان است.

a Jealous man is the keeper of his wealth

بخیل برای ثروت خود نگهبان است.

Joy surfeited turns to sorrow

آب ار چه زلال خیزد          از خوردن پر ملال خیزد

Jam tomorrow and jam yesterday, but never jam today

امروز نقد، فردا نسیه.

Jack is as good as his master

گفت و خوش گفت پیر برزیگر       آنچنان مادر این چنین دختر

Jouk and let the jaw go by

رطب خورده منع رطب چون کند.

a Joint pot does not boil

که دیگ شراکت نیاید به جوش.

Just what the doctor ordered

 همین و می خواستیم.

the Jewel in the crown

گل سر سبد بودن، سر گل بودن

Just the ticket

خود خودش است.

the Joker in the pack

عنصر ناسازگاربودن؛ وصله ناجور بودن

Jump in at the deep end

خود را به دردسر انداختن

I, i

It’s easy to be wise after the event

معما چو حل گشت آسان شود.

It’s a long lane that has no turning

در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد.

If a thing worth doing, it is worth doing well

کارنیکو کردن از پر کردن است؛ کار را که کرد آنکه تمام کرد.

If at first you don’t succeed, try, try again

اگر بار اول موفق

:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل انگلیسی , ,
:: برچسب‌ها: ضرب المثل , دنیای ضرب المثل , بهترین ضربالمثل ها , بهترین ضرب المثل های انگلیسی , دنیای ضرب المثل , دنیای ضرب المثل انگلیسی ,

تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
بازدید : 672
نویسنده : شیخ پاسکال

کهن ترین ضرب المثل های آلمانی
ترجمه: شاپور چهارده چريك
مطالب این مقاله از "فرهنگ ضرب‌المثل‌های بایر  " اخذ شده است.
 
ضرب المثل ها همیشه زنده اند. شاید عمل و تعداد آنها نسبت به ازمنه گدشته تغییر کرده باشد، شاید هم مردم دیگر ضرب المثل ها را به مثابه پند و اندرز گرانقیمت نمی پذیرند و شاید هم ضرب المثل، به مثابه نوعی علم ارتباطات یا به عنوان حامل تجربه اجتماعي و تجربه اخلا قي و تجربه عام، ديگر كاربردي كه در ازمنة قديم داشته، اينك از دست داده باشد. ولي امروزه نوعي آزادي در رابطه با ضرب المثل ها مشاهده مي شود . كسي كه از ضرب المثل استفاده مي كند، چه جدي، چه شوخي، چه كامل و چه ناقص، خواهان آن است كه به حرف و سخن و گفتة خويش ، تحكم بيشتري ببخشد. عنصري كه در ضرب المثل ها آشيانه كرده، نيرو و قدرت خاصي به اين ضرب  المثل ها مي بخشد، كه موجب مي شود كه ضرب المثل، هم از طرف مردم كوچه و بازارو هم از طرف روشنفكران و متفكران و مطبوعات و راديو و تلويزيون و . . . مورد استفاده قرار گيرد.  هر شخصي داراي گنجينه اي از ضرب المثل ها و اصطلا حات زبان مادري اش مي باشد.  ما حتي گنجينه اي از اصطلا حات و ضرب المثل هاي مختلف در زبانهاي بيگانه اي كه فرا گرفته ايم، داريم. اصولاً اصطلا حات و ضرب المثل ها جايگاه ويژه اي در هر زبان دارند و جزء لا ينفك هر زباني مي باشند. 
در ساليان گذشته چندين مجلد از اصطلا حات و ضرب المثل هاي آلماني وارد بازار شده اند، كه باوجوديكه اين رشته از لحاظ علمي و زباني در ساليان و دهه هاي گذشته رشد قابل توجه و شاياني داشته است، ولي اين فرهنگ ها به مراتب كوچك تر و كم حجم تر شده اند . گرچه زبان آلماني از لحاظ اصطلا حات و ضرب المثل ها، يكي از زبانهای غنی می باشد. گدشته از این، نگارش فرهنگ ضرب المثل ها و جمع آوری و تدوین آنها در این زبان، نیز دارای سنتی کهن و پایه ای علمی می باشد. بیش از یکصد سال پیش فرهنگ صرب المثل "واندر" 
وارد بازار گردید که در این کتاب ضرب المثل های آلمانی را از قرن 16 تا 19 میلادی جمع آوری و تدوین کرده بودند . این فرهنگ بر پایه "فرهنگ صرب المثل" ی که در سال 1813 میلادی از طرف واگنر و بعد ها نیز از طرف "واندر" تدوین شدند، ترتیب یافته است، که حاوی  بيش از ١٥٠٠٠ ضرب المثل مي باشد، كه در بيش از ٥٠٠٠ مورد ، مدون گرديده است . بدين ترتيب خواننده اين امكان را دارد، كه در اسرع وقت، مطلب مورد نظرش را بيابد.

ضرب المثل چيست؟ 
درتاريخ ادبيات آلمان، تعاريف زيادي براي ضرب المثل نوشته اند   . اين تعاريف ولي
در چند نكته زير مشترك هستند:  كارآكتر جمله بندي، مردمي بودن ، خصوصيت
سادگي و سادگيِ از بر كردن آن و تجربه عام. پس به طور کلی مي توان گفت، كه ضرب
المثل ها جملا تي هستند كه طبق تجربه عام بوجود آمده اند و عموماً نيزدر تجربه اي عام
را با جملاتی ساده ولی محکم بازگو می کنند. گرچه ضرب المثل ها معمولا جملاتی کوتاه هستند،  مع الوصف گاهی دارای باری به شدت ادیبانه یا شاعرانه نیز می باشند و گاهی یک ضرب المثل کوتاه می تواند به اندازه یک کتاب گویا باشد. برای کسی که از یک ضرب المثل استفاده می کند، مهم نیست که این ضرب المثل از مدام شهر یا کشور یا قاره باشد، مهم آن است که این ضرب المثل گویا باشد و نیز اینکه محتوای آن چه باشد. معمولاً نيز اين ضرب المثل ساخته و پرداخته شده و صيقل داده مي شوند و باز هم به نقاط ديگر حمل مي شود. به همين علت هم گاهي در ادبيات به ضرب المثل هائي بر مي خوريم، كه مثلاً از آفريقا يا آسيا يا نقاط ديگر سرچشمه گرفته اند، ولي نمونه اين ضرب المثل ها را در زبان مادري خود نيز داريم. و اين همان تجربه عام است . معلوم نيست كه اولين ضرب المثل هاي آلماني از كي و از كجا و به وسيلة چه شخص يا اشخاصي جمع آوري و تدوين شدند. ولي قديم ترين ضرب المثل آلماني را ، در سرود معروف    كه در قرن ٩ ميلا دي نوشته شده، مي توان يافت .  سرود هيلده براند، بعد از سال ٨٠٠ ميلا دي در معبد فولدا کشف شد و قديمي ترين سرودي است كه در زبان آلماني به صورت مكتوب موجود مي باشد . اين سرود كه فقط قسمت هائي از آن تا به امروز باقي مانده در بارۀ هيلده براند  و پسرش هادوبراند ميباشد. اين سرود در قرن نهم ميلا دي نوشته شده است.
این  ضرب المثل چنین است:
 „Mit geru scal man geba infaban, ort widar orte.
(D.h.: Mit dem Speer soll der Mann Gabe empfangen, Spitze gegen Spitze.)
یعنی: مرد باید با نیزه مردانگی خود را ثابت کند، سرنیزه در مقابل سرنیزه.

در این ضرب المثل به خوبی می توان عناصر ژرمنی از قبیل جنگ طلبی، ثبوت مردانگی با سرنیزه و خشونت را مشاهده کرد. به این موارد باید اضافه کرد که ضرب المثل های آلمانی در قرون وسطا ، یا دقیق تر گفته شود تا اواخر قرن 15 میلادی معمولاً به طريق غير مستقيم نقل قول مي شدند . اين نقل قول هاي غير مستقيم، بعد ها از طرف شعرا و نويسندگان آلماني جمع آوري و تدوين شدند،   يا در آثار بزرگتري  مانند آثار "اشپر فوگل" ، "هرگر"یا در کتبی مانند كتاب با ارزش " فراي دانك و كتاب “ رنر "  اثر هوگو فون تريم برگ  بکار برده شدند. كهن ترين اثرِحاوي ضرب المثل هاي آلماني كه تا كنون كشف شده است، كتابي  كه ترجمة آلماني آن چنين است : كشتي بارکش )    است با عنوان لا تين  كه این کتاب در حدود سال 1023  ميلا دي از طرف شخصي به نام "اگبرت فون لوتيش " نوشته شده است. در اين كتاب موارد ديگري غير از ضرب المثل هاي آلماني نيز وجود دارد، ولي ضرب المثل هاي آلماني در اين كتاب به زبان لا تين نوشته شده اند. از چنين كتبي در مكتب ها و مدارس مذهبي وابسته به كليساها براي آموزش نوباوگان استفاده مي شده است. گذشته از آن مفاد چنين كتبي در راه تكثير اخلا ق نيزمؤثر بوده است. . ضرب المثل هائي كه از قرن ١١ تا ١٥ ميلا دي جمع آوري شدند، به وضوح نشان مي دهند كه اين ضرب المثل ها از يك منبع خاص و واحدي تغذيه نمي شدند . بلكه عناصري از فرهنگ و زبان فولكلوريك و همچنين واژگان يا جملا ت علمي اي كه راه  به زبان و فرهنگ عامه گشوده بودند، و نیز ضرب المثل های عاریه ای ، که از زبان دیگری به عاریه گرفته شده بودند، تغذیه می شدند .
ضرب المثل هائی، مانند :

Eine Hand, wäscht die andere
يك دست، دست ديگر را مي شويد.
كه اين ضرب المثل ها از دوران آنتيك سرچشمه گرفته اند.
 
همچنين ضرب المثل هائي از قبيل:
Den Seinen gibt der Herr im Schlaf.
خدا مال خودش را در خواب مي بخشد:

و نيز:
Hochmut kommt vor dem Fall.
غرور قبل از سقوط (شكست) ظاهر مي شود.
كه اين ضرب المثل ها نيز از انجيل عاريه گرفته شده اند.

ضرب المثل هاي ديگري از قبيل:
Lügen haben kurze Beine.
دروغگو كم حافظه است.

و همچنين
Der Krug geht solange zum Wasser, bis er bricht.
كوزه آنقدر به طرف چشمه مي رود، تا بشكند

دوم اينكه، نه هر زمينۀ همواري لا جرم بايد به عاريه گرفتن ضرب المثل ختم شود.
روابط زندگي متشابه، به تجارب و ارزشيابي متشابه مي انجامد. تصاوير ساده و متشابه
نيز در سراسر كرۀ زمين وجود دارد. 
 گ. ان. پرمياكوف  در اثر با ارزش خود ثابت كرده است كه حتي در ميان اقوام و مللي كه تحقيقاً هيچ ارتباط فرهنگي با هم نداشته اند، ضرب‌المثل هاي متشابه زيادي وجود دارد با همۀ اين تفاصيل، تعداد كثيري از اصطلا حات و ضرب المثل هاي آلماني از دورۀ عتيقه (يا آنتيك) سرچشمه گرفته اند . عامل انتقال نيز گاهي كليسا و گاهي هومانيسم بوده است . در اواخر قرن ١٥ و اوائل قرن ١٦ ميلا دي دانشمندان هومانيست اروپا، نخست متوجه مجموعه ضرب المثل هاي بومي شدند ، كه يا به زبان لا تين نوشته شده  بودند، و يا از زبانهاي ديگر به زبان لا تين ترجمه شده بودند .
قرون 15 و 16 میلادی را می توان دوران شکوفائی ضرب المثل های آلمانی دانست. در این قرون و حتی تا میانه قرن 17 میلادی ضرب المثل های آلمانی گسترش و شکوفائی خاصی یافتند و به ضرب المثل ها در این قرون به عنوان نوعی دانش و بینش نگریسته می شد و در نوشته ها، مباحثات، منابر، کتب و مکاتبات از آنها استفاده بسیاری می شد. نویسندگان و شعرائی از قبیل سباستیان برانت، هانس ساکس ، توماس مورنر و بسياري ديگر درِ ادبيات آلماني را  ضرب المثلهای آلمانی گشودند و باعث شدند تا این ضرب المثل ها وارد ادبیات آلمان و بدین طریق وارد زنذگی مردم شوند.
افراد معروفي مانند مارتين لوتر، و نيز نويسندگاني كه هنوز معروف نشده بودند ، باعث شدند تا ضرب المثلها وارد ادبيات آلمان گردند و درروند نهضت پروتستانتيسم و جنبش كشاورزان در آلمان، در قرن ١٦ ميلا دي ، ازضرب المثل در بيانات و سخنراني ها و نوشته هاي خود استفاده ها كردند و از قدرت كلا م و اجمالي بودن آن بهره ها بردند ، تا حرف و مطلب خود را به مردم كوچه و بازار برسانند . مارتين لوتر حتي مجموعة كوچك و دست نوشته اي از ضرب المثلهاي معروف و برا ، براي خود ترتيب داده بود كه از آنها در سخنراني ها و مكاتبات و 1534 انجيل  كتبش استفاده مي كرد . هنگامي كه مارتين لوتر در سال هاي 1522 تا را ترجمه مي كرد ، باعث گرديد تا بسياري از ضرب المثل هاي مذهبي و كليسائي، كه
قبل از مارتين لوتر نيز وجود داشتند و از آنها استفاده مي شد، اينك با ترجمة انجيل
رنگ بين المللي و فرا ملي به خود گرفته و در سراسر اروپا پخش گردند . اين ضرب
المثلها ، همانهائي هستند كه ما از آنها با نام سرگردان (يا عاريه اي) نام برده ايم
زيرا كه بسياري از اين ضرب المثلها در سنت شفاهي اقوام بني اسرائيل و نيز در نزد
يونانيان و روميان وجود داشته اند و بعد ها با ترجمة آلماني مارتين لوتر از انجيل، نيز
وارد فرهنگ و زبان آلماني شدند. در زمان لوتر، موقع آن فرارسيده بود، كه ضرب المثلهاي آلماني ، به زبان آلماني وبدون وابستگي به زبان لا تين نگاشته و ثبت شوند . 
 اين كار را شخص دانشمندي به نام يوحانس آگريكولا  در سال ١٥٢٩ ميلا دي با اثري به نام
 (سیصد ضرب المثل عمومی ) شروع کرد.  
وی در همین سال، یعنی در سال 1529 میلادی جلد دومی به آنها افزود با عنوان:
 (قسمتی دیگر ) . در سال 1534 میلادی نیز مجموعه کامل تر دیگری با عنوان "هفتصد و پنجاه ضرب المثل آلمانی  " را به دست چاپ سپرد. در سال 1548 نیز مجموعه خود را کامل تر کرده وچاپ کرد.
نهضت پروتستانتيسم، عوامل ملي و مذهبي و نگراني براي زبان آلماني، اخلا ق كاري و
وجدان بيدار يوحانس آگريكولا وي را تشويق به نوشتن چنين كتبي مي كرد. 
 دومين نفر در اين رابطه، سباستيان فرانك  مي باشد، كه مجموعة ديگري از ضرب المثل هاي آلماني را با عنوان "ضرب المثل ها"  در سال ١٥٤١ ميلا دي به دست چاپ سپرد ، كه در همان سال نيز جلد دومي به آن افزود . اين دو مجلد، شامل بيش از ٧٠٠٠ ضرب المثل آلماني
بودند . از اين دو مجلد ضرب المثل آلماني استقبال شاياني بوجود آمد و خوانندگان
زيادي آن را خريدند. 
ناشري به نام "اگه نولف " سال ١٥٤٨ ميلا دي آثار يوحانس آگريكولا و سباستين فرانك را در هم ادغام كرده،  و فهرستي نيز به آنها افزود و مطالب اين كتابها را طبق سليقه و ذوق خوانندگان آن روز تهيه و تنظيم كرده و آن را با عنوان" ضرب المثل ها ، سخنوري زيبا و دانائی "  چاپ كرد . اين كتاب در نزد  خوانندگان با اقبال بسيار نيكي برخورد كرد و تا اواخر قرن ١٧ نيز به مراتب تجديد چاپ شد . اين كتابها باعث شدند تا يك سلسله از فرهنگ هاي نفيس و با ارزش و جامع در مورد ضرب المثل هاي آلماني نوشته شوند ، كه اين مسابقه تا اواخر قرن ١٩ ميلا دي نيز ادامه داشت ، و در كتاب حاضر نيز از ضرب المثل هائي كه در كتب نامبرده آمده اند، استفاده ها شده است.
در این راستا باید از دو اثر دیگر نیز نام برد که در سنت جمع آوری و تدوین ضرب المثل های آلمانی در قرن 17 میلادی نقش بسزائی ایفا کردند. یکی اثری است با نام "دانائی آلمانی " از دانشمردی به نام "فریدریش پترز" دیگری کتاب "كريستف له مان  "  كه در سال ١٦٣٠ ميلادی نوشته شده است كه ٢٣٠٠٠ ضرب المثل را شامل مي شده است. هر دوي اين آثار، به
منابع قبل از خود نيز اشاره كرده و منابع ديگري كه در تنظيم و تدوين كتاب دخيل
بوده اند را نيز نام برده اند ، كه در پاره اي موارد به تجارب شخصي نويسنده يا ناشر،
و نيز مكالمات روزمرة مردم نيز اشاراتي كرده اند.
به مرور زمان، و آرام آرام، همچنان كه جامعه و ادبيات و فرهنگ آلمان در طول قرون
و اعصار پيشرفت مي كردند، و از قرون وسطي به طرف دوران روشنگري، و اقتدار و
خرد و راسيوناليسم پيش مي رفت، به همان مقدار نيز از ارزش و اعتبار ضرب المثل
نيز كاسته مي شد . تا جائي كه ديگر ضرب المثل در جامعه چندان رونقي نداشت و آن
را نشانه و سمبلي از" آلا مد بودن" يا" امل بودن" مي پنداشتند و حداكثر در هنگام بازي
و سرگرمي و يا موقعي كه مي خواستند به كسي " تعارف" كنند، از ضرب المثل
استفاده مي كردند. حتي دوره اي بود، كه در آن با ضرب المثل مبارزه مي كردند و
استفاده از ضرب المثل را نشانة " قديمي بودن و كهنه و امل بودن" مي دانستند
همة اين زحمات و كوشش ها و برخوردها نتوانستند كه سنت شفاهي ضرب المثل را
در آلمان از بين ببرند . مردم روستاها و دهات و قصبات بيشتر از مردم شهر نشين،
باعث گسترش و ماندگار شدن ضرب المثل ها شدند . در شهر ها نيز كارگران يدي
اين نقش را تقبل كردند و باعث رونق بازار ضرب المثل گرديدند . به همين علت نيز
اولين فرهنگ ضرب المثلهاي آلماني كه در قرن ١٩ ميلا دي به چاپ رسيد، از اين امر
با نوعي دهن كجي به نام "دانش كوچه و بازار"نام مي برد.
در طول قرون و اعصار گذشته، انواع و اقسام مختلف ضرب المثل های آلمانی وارد بازار گردید.  فرهنگ ضرب المثل های واگنرکه در سال 1813 به چاپ رسید، همچنین فرهنگ "کورته"  و نیز فرهنگ "آیزه لاین" و فرهنگ "سیم روک" به نوغ الفبائی آن، یعنی با استفاده از حروف الفبا برای ترتیب موارد ضرب المثل ها روی کردند.آنها گدشته از این، به چاپ و تکثیر فرهنگ های کوچکی برای استفاده دانش آموزان و دانشجویان اقدام کردند ، که گاهی در دروس اخلاق و دینی هم استفاده می شدند. 
تعدادي از نويسندگان نامي و نويسندگان رئاليستي آلمان از قبيل، هبل، و كلا يست، گوتهلف و ئودور اشتورم در آثار خود، از اصطلا حات و ضرب المثل هاي زيادي استفاده مي كردند،
كه همين خود موجب رجوع خوانندگان به فرهنگ هاي مختلف اصطلا حات و ضرب
المثلها مي گرديد و همين امر بعد ها باعث گرديد تا رشته اي در زبان شناسي كه به
شناسائي ضرب المثلها و اصطلا حات مي پردازد و در زبان آلماني به آن "ضرب‌المثل‌شناسی " مي گويند، تأسيس گردد.
يكي ديگر از افرادي كه بايد در اين باب ناميده شود، "كارل فريدريش ويلهلم واندر "
مي باشد . وي از دانشمندان و مربياني مي باشد كه به علت اختلا فاتي كه با زمامداران دولت پروس در باب رفورم نظام آموزشي پيدا كرد، از خدمت در آموزش و پرورش اخراج گرديد. وي صاحب و نويسندة "فرهنگ پنج جلدي ضرب المثل هاي آلماني " می‌باشد كه در نوع خود بي نظير و كامل مي باشد و شامل250 هزار ضرب المثل می باشد.
نظرات انتقادي در بارة كاربرد و استفاده از ضرب المثل در سنوات گذشته زياد بوده
اند . "كارل فريدريش ويلهلم واندر" در سال ١٨٧٢ در اين مورد مي نويسد: “ استفاده از ضرب المثل هائي از قبيل:

Der Klügere gibt nach.
آنکه عاقل تر است، کوتاه می آید

Man muß mit den Wolfen Heulen.
انسان باید با گرگ ها زوزه بکشد.

Was nicht zu ändern ist, ist nicht zu änder.
امری را که نمی شود تغییر داد، نمی شود تغییر داد.

مردم را از راه به بیراهه می کشد.

كارل كراوس نيز در مورد استفادة نابجا از ضرب المثل ها اخطا  مي دهد و مي نويسد: استفادة نابجا از ضرب المثل هائي، مانند ضرب المثل زير
Liebe deinen Nächsten, wie dich selbst. Denn jeder ist sich selbst, der Nächste.
یعنی : انسان بايد نزديك ترين كسانش را مثل خودش دوست داشته باشد. زيرا كه نزديك
ترين كس به انسان، خود انسان است. .
وي در اين باره مي گويد: اينگونه ضرب المثلها باعث به بيراهه كشانده شدن مردم مي شود.
  و نيز "هربرت يرينگ  به موقع هشدار داد كه خورده بورژواهاي نادان مي توانند دراستفاده كردن از ضرب المثل به بيراهه كشانده شوند، اگر چشم ها و گوشهايشان باز نباشد . و هم او بود كه در سال ١٩٣٢ موقعي كه نازيسم و فاشيسم دست در دست هم با هم معاشقه مي كردند و اروپا و جهان را به آتش مي كشاندند، هشدار مي داد كه استفاده از جملا ت و ضرب المثل هائي مانند:

Das Hemd ist uns näher als der Rock.
پيراهن ما به ما نزديك تر است، تا دامن ما.

Was ich nicht weiß, macht mich nicht heiß.
مطلبي را كه من نمي دانم، برايم اهميتي هم ندارد.
 
آب به آسياب نازي ها و فاشيست ها ريختن است.
وي در يك مقاله با عنوان “ اصطلا حات كوچك” در سال ١٩٣٢ نوشت :
اصطلاحات کوچکی وجود دارند که ظاهرا و اصولا بی خطر هستند. ولی همین اصطلاحات به ظاهر کوچک و بی ارزش موقعی خطرناک می شوند که افراد نابابی نوعی جهان بینی را در ورای آنها مشاهده می کنند و این اصطلاخات کوچک را با آن جهان بینی در هم می آمیزند.
از بررسی تاریخ اجتماعی و تاریخ ادبیات آلمان می دانیم که نازی ها نیز چنان کزدند و ضرب المثل های زیادی را نیز تحریف کردند .  ضرب المثل ها مكاتب فلسفي نيستند. ضرب المثل گرچه وسعت عام يافته و در تمامي سرزمينهاي يك زبان و فرهنگ گسترش مي يابد، مع الوصف نمي توان پذيرفت كه ضرب المثل داراي اعتباري عام باشد . بلكه فقط و فقط تجربه اي عام است . هر ضرب المثلي را بايد به تنهائي مورد بررسي قرار داد. ضرب المثل ها غالباً با هم مغايرت دارند . هر ضرب المثلي مانند كودكي است كه در عصر و زمانة خاصي متولد شده است. هر ضرب المثلي نيز از زاوية ديد طبقه اي خاص، يا قشري معين ، يا حتي صنف بخصوصي ، يا گروه اجتماعي معيني گفته يا نوشته شده است . هر ضرب المثلي كه از
پس قرون و اعصار گذشته و به دست ما رسيده است، نشان مي دهد كه اين ضرب
المثل داراي خواص معيني نيز مي باشد. وگرنه در پس اين قرون و اعصار از بين رفته
بود، همانطور كه ضرب المثل هائي در گذشته بوده اند، كه خاصيت آن را نداشته اند
كه به دست ما برسند و از بين نرفته اند . مردم قطعناً امروزه، دانش و بينش خود را از
ضرب المثلها دريافت نمي كنند، بلكه از ضرب المثل استفاده مي كنند، تا نظر و رأي
خود را تحكيم كرده و زير آن خط تأكيد بكشند.

در پاره اي از ضرب المثل ها، مانند:
Schuster, bleib bei deinen Leisten.
كفاش، تو كار خودت را بكن.
Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln.
احمق ترين كشاورزان، بزرگترين سيب زميني ها را دارند.
این گوته ضرب المثل ها، مانند دو ضرب المثلی که در بالا قید شدند، با صنف خاصی در رابطه هستند (اینجا با کفاش و کشاورز) و هیچ کس نیز این ضرب المثل ها را به صنف یا طبقه و قشر دیگری ربط نمی دهد.کلا می توان گفت که خدای ضرب المثل ، خدای واقعی نیست. همینطور شیطان در ضرب المثل ها نیز شیطان نیست. پادشاه، پادشاه نیست و فقیر نیز در ضرب المثل ها فقیر واقعی نیست. بلکه این ها را می توان تصاویر زبانی، یا زبان تصویری و تمثیلی دانست.

مثلا ضرب المثل زیر را از لحاظ املا و انشا و محتوای آن اصلا نمی توان درک کرد:
Der Teufel scheißt immer auf den größten Haufen
شيطان هميشه جائی می ریند که گه زیادی جمع شده باشد.
يا ضرب المثل:
Die Arbeit ist keine Hase. Sie läuft dir nicht davon.
كار ، خرگوش نيست، كه از دست تو فرار كند.كه قطعناً منظوري را با شوخي و طنز در هم آميخته است.
نويسندگان و دانشمندان و افرادي كه ضرب المثل ها را جمع آوري و تدوين مي
كردند، در دهه ها و سده هاي گذشته دانسته يا ندانسته دست به نوعي سانسور زده و
تعداد قابل ملا حظه اي از ضرب المثلهاي آلماني را كنار گذاشتند . غالباً نيز به اين دليل
كه اين ضرب المثلها قابليت نوشتن يا جمع آوري شدن را نداشته اند . مثلاً
در سال ١٨٨٣ تعدادي از ضرب المثل هاي آلماني را به دليل وشتر
اينكه آنها كفر آميز بودند يا قابل نگارش نبودند، از رده خارج كرد و آنها را بدست
فراموشي سپرد. در فرهنگ كورته   كه از سال ١٨٣٧ تا كنون بارها تجديد چاپ شده بود، به ضرب المثل هائي اشاره مي كند، كه از لحاظ زباني سالم نبوده و باعث گمراهي فرزندان بشر! مي گشتند.
از فرهنگ نويس معروفي مانند" واندر" كه در سطور بالا از وي نام برديم و فرهنگ پنج جلدي اش را معرفي كرديم) ، در بارة شيوة نگارش پاره اي از ضرب المثل ها انتقاد خود را به روي كاغذ آورده و مي نويسد:
" در پاره ای از فرهنگ ها ، آنجائی که از کلمات رشت و رکیک استفاده می شده است، به گداشتن چند نقطه (...) اکتفا می کردند . گوئی که رعایت اخلاق در نوشتن همین چند نقطه خلاصه می شود. کار بغضی از نویسندگان نیز چنات مضحک شده که هنگام نوشتن بعضی اصطلاحات و واژگان ، به نوشتن اولین حرف آن واژه و گداشتن چند نقطه بعد از آن اکتفا می کنند . "بیندر" یکی دیگر از فرهنگ نویسان ، حتی موقع نوشتن کلمه شیطان ، فقط به نوشتن حرف اول آن اکتفا می کردند و بعد از آن چند تا نقطه می گذاشتند ، اين يعني چه؟ اين شيطان ناقص با ما چه كار مي تواند بكند؟

نمونه هائی از ضرب المثل های آلمانی:
Wer anderen eine Grube gräbt, fällt selbst hinein.
چاه کن، حود همیشه ته چاه است.

Wo Aas ist, da sind Fliegen.
جائی که مردار باشد، مگس هم هست.

Geduld baut, Ungeduld bricht ab.
صبر و حوصله سازنده است ، بی صبری و کم طاقتی ویران کننده.

Wenn´s Unglück sein soll, kann man sich den Finger in der Nase abbrechen.
اگر خوش شانس نباشی، انگشتت در درون دماغت هم می شکند.

Ohne Aber ist nichts in der Welt.
در این جهان هیچ چیز بدون اما و اگر نیست.

Wäre nicht das Aber, jedes Pferd hätte seinen Haber.
اگر همین اما و اگر وجود نداشت، هر اسبی صاحب خودش را داشت.

Liebe und Verstand gehen selten Hand in Hand.
عشق و خرد بندرت دست در دست هم مي گذارند

Für den Fleißigen hat die Woche sieben Heute, für den Faulen sieben Morgen
هر هفته، براي يك آدم زرنگ هفت تا امروز دارد ، ولي براي يك آدم تنبل هفت تا فردا.

Ein alter Irrtum hat mehr Freunde als eine neue Wahrheit.
يك اشتباه تاريخي دوستداران بيشتري دارد تا يك حقيقت جديد.

An drei Dingen erkennt man den Weisen:
1- Schweigen, wenn Narren reden;
2- denken; wenn andere glauben;
3- handeln; wenn Faule träumen
در سه چيز مي توان خردمندان را تشخيص داد::
1- سكوت ، موقعي كه ابلهان سخن مي گويند،
2- اندیشه، موقعی که دیگران خیال می کنند،
3- عمل ، موقعی که تن پروران در خوابند.



:: موضوعات مرتبط: ضرب المثل آلمانی , ,
:: برچسب‌ها: ضرب المثل , دنیای ضرب المثل , ضرب المثل های زیبا , ضرب المثل هی توپ , ضرب المثل های جدید , ضرب المثل المانی ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

کانال ما با مطالب قشنگ برای شما https://telegram.me/haghighathayema

دانشمند مورد علاقه ی شما کیست؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای زندگینامه و... و آدرس paskalov.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com